سلامت، مقدم به درمان/ گستردگی بحث سلامت/ اهمیت هم کفو بودن درازو واج به سلامت نوزاد/ مسکن واقعی، محل آرامش/ نقش هوا، مسکن، عذا و اجتماع در سلامت/ تاثیر روح بر جسم سالم/ حساسیت برخی در مورد تعامل با جهان/ نقش تعامل با جهان در سلامت/ برنامه ریزی سلامت از مزارع و باغ ها/ نیاز به جهان برای دارو تجهیزات پزشکی/ تصور برخی در مورد تاثیر قفل بودن دروازههای کشور به سلامت/ ضرورت جذب سرمایه برای بخش درمان/ ناراحتی برخی از اشاره به مشکلات دولت قبل/ مشکلات کشور در زمینه دارو و پزشکی در آغاز کار دولت/ کاهش قیمت داروهای وارداتی و عدم توجه صدا و سیما/ اقدام مهم دولت در زمینه سلامت مردم/ اهمیت کیفیت زندگی و اصل حیات/ حق حیات و کیفیت زندگی در حقوق شهروندی/ نیاز به سرمایه در بخش درمان/ سهم عمده آموزش و پرورش و درمان از بودجه جاری/ راهکارهای جذب سرمایه در بخش درمان/ اهمیت فعالیت خیرین در حوزه درمان/ نقش فرهنگ در سلامت/ اهمیت سبک زندگی در سلامت/ روایات بسیار اسلام درباره سلامت/ اهمیت سبک زندگی و ورزش در رفع چاقی/ تلقی برخی اهالی حوزه از تشریفاتی بودن ورزش/ ضرورت توجه به زنگ ورزش در مدارس/ آموزش سبک درست زندگی از خانواده/ سهم همه ارگانها در سلامت/ اقدام دولت برای دوبرابر کردن تختهای بیمارستانی/ بیمه کردن 11 میلیون حاشیه نشین/ اقدامات مهم دولت در حوزه سلامت با وجود کاهش قیمت نفت/ استفاده کشورهای نفت خیز از ذخایر خود/ کار مهم دولت در واریز بخشی از در آمدها به صندوق ذخیره در سال 93و94/ اصرار مجلس برای واریز بیشتر پول به صندوق/ مشکلات بسیار کشورهای نفت خیز دریاچه کاهش قیمت نفت/ نقش امید و نشاط در سلامت مردم/ ایراد گرفتن برخی به نشاط و شادی مرام/ نقش نشاط در سلامت جسم و روح/ اهمیت مجمع ملی سلامت/ ضرورت استفاده از سرمایه خارجی برای حل مشکلات کشور/ افتخار برخی به استفاده از هواپیما و قطار کهنه/ نقش خشک کردن تالابها در ایجاد ریزگرد در خوزستان/ ضرورت توجه ویژه دولت به دریاچه ارومیه/ اقدام دولت برای احیا هور العظیم/ توجه دولت به مشکلات خوزستان در سال 92
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد (ص) و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هوالابتر ،
در آغاز سخن به تناسب ایام شهادت سرور زنان عالم حضرت فاطمه اطهر (س)، به روان پاک آن بزرگوار، پدرش، همسرش و همه فرزندان عزیزش درود، تحیت و سلام میفرستیم و میدانیم که فاطمه اطهر (س) همواره خیر کثیر برای جامعه بشری و به ویژه برای ما مسلمانها بوده، هست و خواهد بود که او کوثر، سرچشمة همة نیکیها و برکتهاست و ما باید از این سرچشمة آب زلال برای تعالی زندگی مان بهره بگیریم و استفاده کنیم.
موضوع جلسة امروز یکی از موضوعات بسیار حائز اهمیت است و اعضایی که در اینجا حضور دارند مسئولیت سنگین و در عین حال مقدسی بر دوش دارند.
عبارت «مجمع ملی سلامت» راهنمای خوبی برای ماست و معنایش این است که اولاً سلامت فرای درمان و مهمتر و مقدم بر آن است و ثانیاً سلامت به ارگان، جایگاه، نهاد و قشر خاص تعلق ندارد. ممکن است در دربارة درمان بگوییم که بیمارستانها، کلنیکها و مطبها مکانهایی هستند که معمولاً درمان در آنجا انجام میگیرد؛ البته عدهای هم در منزل خودشان خوددرمانی میکنند؛ ولی درمان صحیح علمی سیستماتیک معمولاً در این مکانهای خاص صورت میگیرد.
اما در بحث سلامت دنیای بسیار وسیعی است و خیلی مهم است که چه کنیم، چه برنامهای در پیش بگیریم و چه اقداماتی بکنیم؛ نه امروز که از روز اول تولد نوزاد؛ که نه از آن زمان بلکه از زمانی که تصمیم
میگیریم زندگی مشترک را تشکیل دهیم. اینکه اسلام این همه تأکید
میکند در ازدواج هم کفو باشند و فرهنگشان نزدیک به هم باشد برای همین است.
ما فکر میکنیم کفو یعنی همسانی در مسائل مالی، جایگاه و مزیت-های اجتماعی؛ نه، یعنی همسانی از لحاظ فکری، ایمانی و بینشی. وقتی خانم و آقا متفاوت فکر میکنند و فاصلهها زیاد است، اشکالات، اختلافات و دعواها پیش میآید. اولین قربانیاش نوزاد است؛ نه آن نوزادی که متولد شده، حتی آن نوزادی که در دوران جنین است؛ وقتی مادر و پدر عصبانی
میشوند و خانه مسکن نیست. ما مسکن میخواهیم، نه منزل.
یکی از مشکلات ما این است که مسکن کم داریم و منزل زیاد. مسکن یعنی مکان سکونت و آرامش و اینکه بیرون هر مشکلی داری، قدم به قدم که به منزل نزدیک میشود قلب آرامتر میشود. اگر ما هولتری داشتیم که نبض قلب را برای ما ثبت میکرد، میدیدیم که در محل کار قلب چگونه میزند و اگر مسکن واقعی باشد، وقتی انسان به خانه نزدیک میشود، چگونه قلب آرام میشود.
ما میگوییم سلامت؛ اول از مسکن، غذا و هوا شروع میشود. چه هوایی تنفس میکنیم و در چه فضایی راه میرویم؟ اگر خواهران و بانوان عزیز ما در خیابان و پیاده رو راه میروند و خدای ناکرده – ان شاء الله که در ایران این گونه نیست - آزار کلامی ببینند و آدمهای لاابالی حرفی بزنند، این حرف در ذهن اثر میگذارد، روح این خانم را مضطرب و آرامش و ذهن او را به هم میزند. سلامت از اینجاها شروع میشود. برخی افراد هستند که گاز ماشین آنها به بوق وصل است و مدام بوق میزنند! سر و صدای خیابان و آزار دهندة گوش در سلامت، روان و جسم انسان تأثیر میگذارد. جمله معروف مرحوم بوعلی سینا، دانشمند بزرگ این است که: الجسم و الروح یتعاکسان؛ جسم سالم در روح اثر میگذارد و روح سالم در جسم اثر میگذارد و اثر آنها متقابل است. مگر آدم میتوان مضطرب باشد ولی بدنش آرام باشد و بدنش درد داشته باشد و روحش آرامش داشته باشد؟ نمیشود. پس سلامت دنیای بسیار وسیعی دارد.
حال اگر از تعامل با جهان بگوییم بعضیها خیلی بدشان میآید.
نمیدانم چرا برخی افراد روی تعامل با جهان حساسیت دارند. برخی از تقابل با جهان خوششان میآید. من نمیدانم این تقابل چه چیزی برای آنها آورده است؛ البته برای بعضیها نان آورده است.
تعامل با جهان که میگوییم، کسی ممکن است بگوید تعامل با جهان چه ربطی به سلامت دارد؟ همین که الان فرمودند؛ شما وقتی با جهان تعامل ندارید و دچار تحریم هستید، ناچار هستید از کود و سم غیراستاندارد استفاده کنید. کشوری که استاندارد دارد به شما اینها را نمیدهد و کشوری که شرایط خاصی دارد و مشتری ندارد، میدهد. برخی از کشورهای دنیا هستند که تولید است آنها برای تحریمیها درست شدهاند. اگر در دنیا تحریم نباشد دکان آنها هم برچیده میشود.
وقتی کشاورزی ما نمیتواند در چارچوب سلامت حرکت کند، از اینجا شروع میشود. به هر حال از طریق میوه و سبزیجاتی که به دست ما میرسد و حتی گندم و سایر محصولات، اگر در کشت آن از کود و سم غیر استاندارد یا حتی از بذر نادرست استفاده کردیم. اینکه ما می-گوییم بدن باید سالم باشد، نمک کم باشد و روی و آهن چقدر باشد، مقداری از آنها در همین غذا است و مرتباً که نباید قرص و مکمل از داروخانه بخریم و هر روز بخوریم به عنوان اینکه این مکمل آهن است و آن یکی مکمل روی است. اینها باید در مواد غذایی ما باشد.
بهترین راه این است که ما همه نیازمندیهایی را که داریم، بتوانیم از طریق مواد غذایی تأمین بکنیم. گندمها متفاوت هستند. بذر گندمها متفاوت است. ترکیب گندمها متفاوت است. یا موادی که باید در خمیر اضافه بشود. همه اینها باید برنامهریزی بشود. ما باید سلامت را از نانوایی و مزرعه و باغها شروع کنیم. سلامت دنیای وسیعی دارد.
در مسئله دارو و درمان هم باز این چنین است. این طور نیست که بگوییم در دارو و درمان خودمان یا بخش پزشکی ما به بخشهای دیگر و به جهان نیاز نداریم. تعامل ما با دنیا برای ما مفید است، دانشگاههای ما باید در تعامل با دنیا باشند، محققین ما باید در تعامل باشند، همچنین تجربهای را ما به دست میآوریم که برای دنیا مفید است که زکات آن را پرداخت میکنیم. زکات علم یاددادن به دیگران است. چیزی را که ما یاد گرفتیم، به دیگران یاد میدهیم و آنها هم اگر یاد گرفتهاند، از آنها میگیریم.
برخی فکر میکنند هرچه قفلهای دروازه کشور بیشتر باشد، امنیت و سلامت بیشتر است؛ نه، این طور نیست. ما یک ملت بزرگ و رشید داریم. از استاد دانشگاه هم باید نگران باشیم زمانی که میخواهد برای مطالعات و همکاری به خارج از کشور برود؟ از یک استاد هم که می-خواهد به ایران بیاید باید نگران باشیم؟ عدهای از صبح تا شب هم خودشان ذهنشان آشفته و نگران است و هم نگرانی تولید میکنند.
استادان و بزرگان ما میتوانند در رفت و آمد باشند، علم و تحقیقات را بالا ببرند. گاهی وقتی یک تحقیق کوچک در مسیر خودش قرار می-گیرد تا زمانی که مورد تأیید قرار میگیرد، اجازه انتشار میگیرد و به یک دارو یا یک واکسن تبدیل میشود و مورد تأیید جهانی قرار میگیرد، شما ببینید چقدر درد و بیماری و گرفتاری و حتی پیشگیری از بیماری را به وجود میآورد.
ما الان سرمایه گذاری زیادی در بخش درمان میخواهیم. آیا ما همه سرمایه گذاری را میتوانیم انجام بدهیم؟
البته من نمیخواهم به سال 92 برگردم، چون اگر به اوایل سال 92 و سال 91 برگردیم، بعضیها خیلی ناراحت میشوند؛ در آن ایام آمار و ارقام خیلی درخشان است! نمیتوانیم بگوییم. اگر بگوییم هم میگویند با دولت قبل چه کار دارید؟ دوره قبلی هرچه بوده گذشته است. آن وقت که دولت قبلی بود، وقتی میخواستیم انتقاد کنیم، میگفتند انتقاد نکنید چون دولت تضعیف میشود. گفتیم چشم. امروز که آن دولت رفته، می-خواهیم انتقاد کنیم، میگویند آن دولت که رفته، ولش کنید! پس ما به آن زمان بر نمیگردیم.
در آغاز دولت، ما مشکلات فراوانی داشتیم. شما آن زمان را در نظر بگیرید از نظر وضع دارو، چند قلم دارو کم بود، قیمت داروها چقدر بود. برخیها آلزایمر سیاسی گرفته اند. یادشان میرود که در آن زمان وضع دارو و درمان و قیمت دارو و تجهیزات پزشکی چطور بود. دارو هم همان وضع کشاورزی را داشت. برخی از داروها به دست ما نمی-رسید. برخی از تجهیزات پزشکی به دست ما نمیرسید.
من از آقای وزیر بهداشت – کاش میشد به جای بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، بگوییم وزیر سلامت - سؤال کردم و گفتم از آغاز دولت تا امروز بگویید داروهای وارداتی به طور متوسط گران شده یا ارزان شده است؟ چند درصد ارزان یا گران شده است؟ ایشان همین الان گفتند حداقل 20 درصد داروهای خارجی و 40 درصد تجهیزات پزشکی نسبت به آغاز دولت ارزان شده است. پس چرا این موضوع را نمی-گویید؟ الحمدلله رسانه ملی ما در منطقهای گوشت برای دو روز گران میشود، برنامه تلویزیونی اخبار، در خبر اول به قصابی میرود! من شوخی نمیکنم، خودم دیدم که در خبر رسمی تلویزیون خبر یک قصابی است. اما اگر ارزان بشود، خبر آخر میشود، تازه اگر یادشان بماند!
به هر حال این را که ارزان شده است، به مردم بگوییم. مردم یادشان نرود. این اقدام ارزشمندی است. به هر حال در این دولت تلاش شده است تا مردم از لحاظ درمان و سلامت وضعشان یک قدم بهتر بشود. من نمیخواهم بگویم که ما به وضع مطلوب رسیدهایم. خیر، ما به وضع مطلوب نرسیدهایم. ما در این راه گامهایی را برداشتهایم. گامهای فراوانی هم باید برداریم تا به نقطه مطلوب برسیم. ولی من هر وقت که به بیمارستان رفته ام و به بیماران عزیز سرکشی کردهام، این را دیدهایم، که امیدوارم خداوند همه بیماران ما را شفا بدهد و به همه پزشکان، پرستاران و همه خادمان ما توفیق بیشتر بدهد، چون کار بسیار ارزشمندی میکنند، رنج و درد مردم را کاهش میدهند، مردم را درمان میکنند.
اصل حیات و کیفیت زندگی همه چیز زندگی ماست. تمام زندگی این است، چیز دیگری نیست. تمام صنعت و کشاورزی و خدمات و بالا و پایین و ... همه چیز این است: حیات و زندگی انسانها و کیفیت زندگی؛ همین دو مورد است. ما باید کیفیت زندگی و اصل حیات را بالا ببریم؛ جان و سلامت و زندگی مردم.
در این حقوق شهروندی که منشور آن منتشر شد و از همه دستگاهها و ارگانها و از جمله بخش سلامت هم درخواست کردیم و هم برای اجرای آن ابلاغ رسمی کردیم، این منشور را که باز کنید، از آغاز و ماده اول حقوق شهروندی با حق حیات، کیفیت زندگی و آب سالم آغاز می-شود. برای اینکه همه مردم بدانند چه حقی دارند، دولت هم بداند که چه وظیفهای دارد. البته مقصود از دولت معنای عام کلمه است؛ یعنی قوه اجرایی، قوه مقننه، قوه قضاییه، نیروهای مسلح، همه ارکان دولت و همه کسانی که بخشهای عمومی در دستشان است، همه آنهایی که در حال خدمت هستند، این وظیفه سخت و سنگین را امروز بر دوش دارند و باید احساس کنند چگونه این راه را باید ادامه بدهیم تا به مقصد برسانیم.
به هر حال در مسئله درمان برای اینکه بتوانیم مردم را از رنج بیماری نجات بدهیم، چه چیزی لازم داریم؟ سرمایه میخواهیم. سرمایه برای ساختن بیمارستان، برای خرید تجهیزات، برای استخدام افراد مورد نیاز. این سرمایه باید از کجا تأمین بشود؟ آیا دولت باید تأمین کند؟ بله، یکی از وظایف دولت حتماً پرداختن به بخش بهداشت و درمان است.
اینکه برخی درباره بودجه دولت، بودجه جاری و عمرانی صحبت میکنند و برخی فکر میکنند که بودجه جاری خیلی بد است، بودجه جاری چیست که بد یا خوب است؟ بزرگترین بودجه جاری ما به آموزش، به معنای عام کلمه از جمله آموزش و پرورش، آموزش عالی، و بهداشت و درمان و امنیت و مسائل رفاه اجتماعی مثل بیمهها، وضعیت بهزیستی و حقوق بازنشستگان و ... تعلق میگیرد؛ بقیه که چیزی نیست، برخی فکر میکنند بودجه جاری خیلی بد است و بودجه عمرانی خیلی خوب است. البته بودجه عمرانی ضرورت دارد. همین بیمارستانی که صحبت میکنیم، بایستی از محل بودجه عمرانی ساخته شود و تجهیزاتش خریداری شود. اما در عین حال بدانیم که بودجه جاری دولت بدین معناست که ما به مردم خدمت ارائه بدهیم؛ در بخش سلامت خدمت هست، در بخش آموزش خدمت هست، در بخش امنیت خدمت هست، همة اینها مسائلی است که باید به مردم خدمت داده بشود. تا اینها بتوانند این راه را ادامه بدهند.
پس ما سرمایه میخواهیم . همه این سرمایه را دولت نمی تواند تأمین کند؛ لااقل به طور نقد نمیتواند تأمین کند. پس باید سرمایه گذار را دعوت کنیم. اگر سرمایه گذار سرمایه خودش را در بخش سلامت مصرف کند، البته نمی خواهیم بگوییم بدون سود، سود را هم برایش تضمین کنیم و او بداند این کار، کار ارزندهای است، کار اساسی برای حیات و سلامت جامعه است؛ سود عادلانهای هم نصیبش میشود؛ ما این راه را باید فراهم کنیم. برنامه ریزان ما این وظیفه را بر دوش دارند. سازمان برنامه و بودجه ما این وظیفه را بر دوش دارد. سازمان اداری و استخدامی ما این وظیفه را بر دوش دارد تا بتوانند زمینههای لازم را هم برای جذب سرمایه و هم بعداً برای جذب نیروی انسانی برای اداره آن فراهم کنند.
بخش سوم، بعد از دولت و بخش خصوصی، خیرین در بخشهای مختلف هستند؛ خیری که یک بیمارستان را میسازد، خیری که در سمنی فعال میشود، فرق نمی کند. در کشور ما بحمدالله در این زمینه مردمانی بسیار خوب، مؤمن، دلسوز و آدمهای خیر خیلی داریم و این جزء افتخارات ماست، از افتخارات فرهنگ ماست. ما افتخار میکنیم به این مردم عزیز که الحمدلله تا به امروز هم سیاست نتوانسته به این بخش خیلی رخنه کند. خدا کند که هیچ وقت نتواند رخنه کند. دیگر دعوای جناح و حزب و.... نداشته باشیم. بحث سلامت است، میخواهیم سرمایه گذاری کنیم، میخواهیم جمعی را تشکیل بدهیم، میخواهیم خیریهای را تشکیل بدهیم، میخواهیم سمنی را تشکیل بدهیم، در یک سازمان مردم نهاد میخواهیم دستگیری کرده و کمک کنیم به بیماران صعب العلاج، آنهایی که مشکل دارند، آنهایی که معلول هستند و در بخشهای مختلف به آنها یاری برسانیم؛ حتی در بخش فرهنگی.
در بخش سلامت، یک بخش بزرگ فرهنگ است. سبک زندگی برای ما گرفتاری درست کرده است. سبک زندگی باعث شده که ما راه نمی رویم، پیاده روی نداریم. سبک زندگی است که نه از در خانه، گاهی از پارکینگ خانه با آسانسور از طبقات مختلف به سمت پارکینگ پایین میآییم، از پلهها که پایین نمی آییم، آسانسور ما را پایین میآورد، بعد هم سوار ماشین میشویم تا پارکینگ اداره یا محل کار، شرکت و هر کجا که هست پیاده میشویم و به پشت میز میرویم.
خیلی مهم است که آن ماشین چگونه باشد. صندلی آن ماشین چگونه باشد. آن آسانسور چگونه باشد. صندلی اداره چگونه باشد. همه اینها در سلامت مؤثر هستند. چطور تنظیم و تربیت کنیم که همان کسی که در اداره پشت میز نشسته یادش بدهیم که اگر دو ساعت نشستی، سه دقیقه بلند شو و این چهار نرمش را انجام بده. این سبک زندگی است. چطور لباس بپوشیم. خود لباس مؤثر است. چطور کفش بپوشیم. خود کفش در سلامت ما مؤثر است. چطور راه برویم؛ بدویم یا خیلی آرام راه برویم. همه اینها مؤثر است. اینها سبک زندگی است. چطور مسکنی بسازیم. آن مسکن آفتاب بگیرد یا نگیرد. آن مسکن صدای بیرون را به داخل اتاق منتقل کند. همه اینها دست به دست هم میدهد.
ما فکر میکنیم دین مبین اسلام فقط به ما گفته چطور نماز بخوانیم، چطور روزه بگیریم و حج برویم؛ نه، اسلام فرهنگ بسیار وسیعی دارد. این همه روایات داریم که صبحانه چگونه باشد، ناهار چگونه باشد، شام چگونه باشد، چه ساعتی باشد، خواب چه ساعتی باشد. حالا آنها دستورات دینی و اسلامی و روایات هستند؛ از لحاظ علمی هم به هر حال کاری که باید انجام بگیرد.
خیلی مهم است که صبحانه ما سنگین باشد یا ناهار ما سنگین باشد، شام ما سنگین باشد، چطوری باشد، نوع غذای ما چگونه باشد، حجم غذا چقدر باشد. اینکه آقای دکتر هاشمی از یکی از نگرانیها به عنوان چاقی در کشور ما برای زن و مرد نام بردند، چاقی از کجا نشئت میگیرد. دلایلی دارد که ما باید آن دلایل را مرتفع بکنیم. یکی از آنها سبک زندگی است، یکی دیگر ورزش است. ما فکر میکنیم ورزش تشریفات است. شماها که در حوزه علمیه نبودید. ما در حوزه قم بودیم، قدیم را میگویم، اگر یک نفر صبح در حجره خود نرمش میکرد، میگفتند این فرد تقوایش خیلی کم است.
کسی جرئت نمی کرد ورزش کند. باور کنید، شما فکر میکنید من شوخی میکنم. اگر یک طلبه در داخل اتاقش - ورزش که اصلاً، اگر میخواست ورزش کند که از دین خارج میشد – در حد یک نرمش ساده و در 5 دقیقه، میخواست انجام بدهد، میگفتند: این آقا دنبال زندگی لوکس است، این به درد نمی خورد، این عالم نمی شود، دود چراغ باید خورد. خیلی خوب، شب باید دود چراغ خورد، صبح که به دود چراغ نیاز نداریم!
به هر حال بعضیها به ورزش معتقد نیستند، فکر میکنند از اضافات زندگی است. ورزش جزء لوازم است. چرا ورزش پیش نمی رود؟ برای اینکه در مدرسه بدترین و بی ارزش ترین زنگ برای ما زنگ ورزش بود؛ ما که مدرسه میرفتیم این طور بود. فکر میکردیم درس ریاضی بالاترین است و به معلمش هم خیلی احترام میگذاشتیم، میگفتیم این آقا معلم ریاضی است. آن کسی که معلم ورزش بود هیچ کس به او نگاه نمی کرد، اینکه مهم نیست، ورزش است، خودمان بلدیم. در حالی که ورزش مهم است. ما از مدرسه باید اهمیت ورزش را مطرح بکنیم. وقتی زنگ ورزش بیارزش میشود، بعدها در سن بالا کمر درد میآید، زانو درد میآید، پشت درد میآید، چاقی و همه اینهایی که شما گفتید میآید و به دنبال آن دیابت و فشار خون میآید.
سبک زندگی است، باید در این سبک زندگی وقت کرد. حتی اینکه میگویند چربی و نمک کم مصرف شود؛ اینها هم سبک زندگی است، عادت کرده ایم، از کودکی. در خانواده باید فرزندان خود را این طور تربیت کنیم و از اول بگوییم که غذایی که شیرین و چرب است، ممکن است خوشمزه باشد، یا غذایی که شوری آن یک مقدار بیشتر باشد ممکن است خوشمزه باشد. به هرحال باید این مسئله را درمان بکنیم. از چه چیزی شروع میشود؟ از آموزش شروع میشود.
من خلاصه کنم، در بحث سلامت همه ارگانها سهمیم اند، من فکر نمیکنم بتوانیم ارگانی را پیدا کنیم که سهم نداشته باشد؛ همه ارگانها در بخش خودشان برای سلامت سهیم اند؛ ورزش، محیط زیست، آموزش و پرورش، دانشگاهها و همه. همه مسئول و مؤثرند. همه باید دست به دست هم بدهیم و لذا ما مجمع ملی سلامت میخواهم؛ یعنی همه ارگانها بیایند، سمنها، خیرین و سرمایه گذاران بیایند؛ اگر بعضیها ناراحت نشوند، سرمایه خارجی بیاید؛ همه بیایند تا بتوانیم کشور را به حرکت در بیاوریم.
ما نیازمندیم، ما چقدر تخت بیمارستانی نیاز داریم. آقای هاشمی میگفت تا آخر این دولت تختهای بیمارستانی را به دو برابر میرسانیم. شما گفتید به چقدر میرسانید؟ به 21 هزار تخت میرسانیم. به هر حال، در این دولت حرکت خوبی را شروع کردیم که تا پایان دولت، ان شاء الله 21 هزار تخت بیمارستانی فعال خواهد شد؛ ولی این برای کشور ما کافی نیست. ما نیازمند هستیم. بخش هایی بود که اصلاً سلامت به آنجاها راه نداشت؛ یعنی وقتی به میان حاشیه نشینها میرفتیم، اصلاً هیچ چیز وجود نداشت؛ حتی وضع روستاها هم بهتر از این حاشیه نشینها بود.
خود آقای هاشمی در جلسه مهمی توصیف میکرد که در بخشی از حاشیه نشینهای همین اطراف پایتخت و تهران خودمان جمعیت میلیونی وجود داشته بدون اینکه حتی یک مرکز بهداشت باشد؛ بدون اینکه حتی یک پزشک باشد؛ بدون اینکه حتی بیمه باشند. این دولت کار بزرگی انجام داد؛ اینکه ما 11 میلیون نفر را بیمه کردیم، همه مردم ایران را زیر پوشش بیمه قرار دادیم، در بیمارستانها را به روی مردم نیازمند، گرفتار و بیمار به طور کامل باز کردیم؛ گفتیم متخصص بعدازظهرها هم باشد، شب هم در بیمارستان باشد، در نقاط دور افتاده متخصص حضور داشته باشد؛ این یعنی عدالت؛ یعنی عدالت در سلامت؛ یعنی عدالت در درمان؛ کار عظیم و بزرگی انجام گرفته است.
البته باید این کار را ادامه و توسعه بدهیم. البته سالهای 94 و 95 سالهای راحتی برای ما نبوده است. سختی این سالهای سخت، به همه بخشها از جمله به بخش سلامت هم میرسد. شما وضع تمام کشورهای تولید کننده نفت را ببینید. در سال 92 که دولت شروع شد، قیمت نفت ما 112-108 دلار بوده، در بعضی ماهها 112، 110، 108 دلار نفت فروختیم. در سال 94 ماه هایی بوده که نفت ما 25 دلار به فروش رفته، حالا که وضع خوب شده و تلاش شده، به حدود 52-51 دلار رسیده؛ یعنی نسبت به آن 108 دلار و 112 دلار، حتی امروز که مقداری وضع نفت بهتر شده باز از نصف هم کمتر است. یعنی درآمد ما نصف شده.
کشورهای دیگر نفت خیز چه کار کردند؟ اولین کاری که کردند از ذخایر خودشان استفاده کردند؛ به هر حال هر کشوری ذخایری دارد. همه آدمها هم همینطور هستند که پولی را در بانک ذخیره میکنند و برای روز مبادا از بانک میگیرند. میشود شما پولی را در بانک برای روز مبادا بگذاری، بعد هم در روز مبادا بانک به شما بگوید یک مقدار دیگر پول بگذار! امروز که خدای ناکرده فرزندت بیمار است، امروز که عروسی فرزند داری،امروز که میخواهی خانه بخری، باز هم پولی بیاور و اینجا بگذار! اصلاً آن پول را گذاشته ایم برای این روز. ما صندوق حساب ذخیره درست کرده ایم برای روز مبادا، حالا روز مباداست، روز مبادا هم به ما میگویند پول بریزید! 20 درصد از درآمد سال 93 را به صندوق ریختیم.20 درصد از درآمدمان را در سال 94 به صندوق ریختیم، تازه امسال و همین الان که لایحه در مجلس است، میگویند 20 درصد کم است، 30 درصد به صندوق بریزید، خب همهاش را به صندوق بریزید! همه برویم به صندوق، ما هم برویم کنار صندوق! یک روزنامه یا یک ثانیۀ صدا و سیما اگر پیدا کردید که از این امر انتقاد کند و بگوید در روز مبادا چرا صندوق نمی آید پول بدهد؟ الان مشکلی که در طرح تحول سلامت داریم، صندوق باید کمک کند. آن پول را گذاشته ایم در صندوق که چه بشود؟ تماشایش کنیم؟ برای همین امروز است، برای روز مباداست.
من میخواهم ملت ایران بداند که ما در سالهای 93 و 94، 20 درصد از درآمد نفتی مان را به صندوق ریختیم و امسال هم داریم به صندوق میریزیم و مجلس به ما میگوید سال دیگر 30 درصد به صندوق بریزید، در حالی که قیمت نفت در وضع خوبش 52 دلار است که نسبت به 108 دلار از نصف هم کمتر است. حالا ما چه کار کنیم؟ بعضیها وقت مشکل که میشود میگویند دولت، وقت مشکل که میشود میگویند رئیسجمهور، البته حق دارند، درست هم میگویند. ما آمده ایم برای خدمت، باید خدمت هم کنیم، وظیفه سنگینی هم بردوش ماست، حق هم با مردم است، اما از آن طرف همه باید حمایت کنند. مجلس باید حمایت کند، دستگاههای دیگر باید حمایت کنند، همه باید دست به دست هم دهیم و عبور کنیم.
شما ببینید عربستان چقدر از ذخائر نفتیاش استفاده کرده؟ پارسال صد میلیارد دلار از ذخیره اش استفاده کرده. ببینید کویت چقدر از ذخیره استفاده کرده؟ قطر چقدر استفاده کرده؟ جمهوری آذربایجان چقدر استفاده کرده؟ روسیه چقدر استفاده کرده؟ آمارهایش هست که چقدر از ذخائر استفاده کردهاند، ولی ما به جای اینکه از ذخائر استفاده کنیم به ذخائر ریختهایم.
این معنایش این است که شرایط ما شرایط آسانی نبوده. من میخواهم به عزیزان ما، مسئولین دانشکده و دانشگاههای پزشکی این را عرض کنم که پارسال و امسال در شرایط سختی بودیم، به دلیل شرایط قیمت نفت. البته خداوند توفیقات خوبی هم به ملت و ما داده، از مشکلات بسیار زیادی عبور کرده ایم و ان شاء الله از اینها هم عبور خواهیم کرد، چیزی نیست.
من اینجا یک کلمه میخواهم بگویم و عرضم را تمام کنم، هر چند بحث مفصل است. ما اگر آینده خوب ایران را میخواهیم، اگر سلامت مردم را میخواهیم، بدانید بدون امید و نشاط مردم نه آینده خوب رقم زده خواهد شد، نه سلامت مردم تأمین میشود. سلامت چگونه تأمین میشود؟ سلامت تنها با هوا، غذا و حتی ورزش و امثال اینها نیست. اگر جامعه یا فردی نسبت به فردا و آینده اش امید ندارد و مایوس است، این نمی تواند سالم باشد. فشار عظیمی بر تمام شبکه اعصابش وارد میشود و نمی تواند سالم باشد؛ امید، نشاط؛ ما باید نشاط داشته باشیم. پس فردا عید است. بگذارید مردم یک ذره نشاط داشته باشند. همین که یک ذره نشاط پیدا میکنند میگوییم اشکال دارد! چطور هر چه گریه کنیم حلال است، یک دفعه بخندیم حرام است!
بگذارید جامعه ما نشاط داشته باشد. جوانهای ما نشاط داشته باشند. بدون نشاط نمی شود به آینده امیدوار بود. سلامت جسم بدون نشاط نمی شود. سلامت روح بدون نشاط نمی شود. به موقع نشاط داشته باشیم. حالا ایام عید نوروز است، ایام میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) هم آن وقت است، دیگر اجازه دهید مردم چند روزی نشاط و امید به آینده داشته باشند؛ مردم را مأیوس نکنید، دروغ نگویید، مردم را نسبت به آینده کشور و نظام مأیوس نکنید. به حول و قوه الهی ما آینده خوبی خواهیم داشت، تردید نکنید.
باید دست به دست هم دهیم. مجمع ملی سلامت یعنی همه باید دست به دست هم دهیم؛ یعنی استاندارها در استانها همین مجمع را تشکیل دهند. فرماندارها در سطح شهرستانها این مجمع را تشکیل دهند. مجمع یعنی همه بیایند؛ یعنی دولت، سمنها، خیرین، همه بیایند کنار هم جمع شوند، بخشی از خطبههای نماز جمعه، منبرها، سخنرانیها و مداحیها هم به سلامت و زندگی مردم و نشاط مردم برگردد. اشکالی ندارد.
ما باید در همه جا مجمع داشته باشیم، یعنی دست به دست هم دهیم و با هم باشیم؛ دولت به تنهایی همه مشکلات را نمی تواند حل کند، مردم هم به تنهایی دچار مشکل میشوند؛ داخل و خارج. ما دولتی هستیم که میگوییم از سرمایه خارجی باید استفاده کرد. هرکس میگوید نه، راه دیگری برود. به هر حال نظر ما این است. ما میگوییم اگر باید یک بیمارستان بزرگ درست شود و یک شریک خارجی هم در آن شرکت کند که مردم راحت باشند و درمانشان انجام شود، ما باید انجام دهیم. ما میگوییم ناوگان هوایی ما به هواپیما نیاز دارد، باید بخریم. ما میگوییم اگر برای ریل به لوکوموتیو نیاز داریم، باید بخریم.
حالا عدهای میگویند نباید بخریم، خب نخریم، پس چه کار کنیم؟ میگویند کهنه مصرف کردن خیلی افتخار است، ما اهلش نیستیم و میگوییم باید نو بخریم. ما میگوییم باید تجهیزات نو بیاید. ما میگوییم باید فناوری رشد کند و ارتباط با دنیا باید تقویت شود. البته روی اصولمان هم محکم ایستاده و پافشاری میکنیم. اعتقادات، ارزشها و اصول مان برای ما مقدس و محترم است. ارزش هایمان را هم با کسی معامله نمی کنیم، اما در عین حال باید با دنیا حرف بزنیم، تعامل کنیم، همکاری کنیم، تلاش کنیم، تجربیات مان را تبادل کنیم.
امروز مسئله محیط زیست که این همه معضل برای ما درست کرده، در خوزستان میبینید که ریزگردها چقدر مشکل برای مردم خوب، عزیز، فداکار، مرزبان، ایثارگر و فهیم ما درست کرده. این مشکلات باید حل شود. ما باید حل کنیم و به دنبال آن برویم. بله، وقتی آب تالاب را قطع میکنیم – نمی خواهم وارد بحث شوم – تالاب خشک میشود و آن همه تالاب به یک توده خاک تبدیل میشود و به زندگی مردم میآید، وقتی بخشی که کشاورزی بوده و از بین رفته، ما حقابه آن منطقه را ندادهایم، تبدیل میشود به این مشکل. باید حل کنیم. وقتی حقابهها را نمی دهیم و به وظایف قانونی مان عمل نمی کنیم، مسئولیم، مقصریم، باید انجام دهیم.
عدهای به ما ایراد گرفتند و گفتند چرا دربارۀ دریاچه ارومیه این همه سرمایه گذاری کردید. امروز آثارش را میبینید. اگر دریاچه ارومیه خشک شده بود و یک طوفان شده بود، این طوفان نمک با 14 استان کشور چه میکرد و چه بلایی سر مردم میآمد. اکنون قدم مهمی برداشته ایم که دریاچه تثبیت شده و الحمدالله این روزها ده دوازده سانتیمتر ارتفاع آب هم بیشتر شده است. البته کار باید ادامه پیدا کند. در هور العظیم هم همین طور.
در هور العظیم هم دولت تصمیم گرفت هور را احیا کنیم. در اهواز وزیر نیرو اعلام کرد که منطقه هور العظیم 71 درصد آبگیری شده و 30 درصد مانده که بعد باید انجام بگیرد. در سال قبل (سال آبی 93-92) یک میلیارد و هشت میلیون متر مکعب آب به هور العظیم ریختیم. در سال بعد یک میلیارد و هشتصد میلیون متر مکعب آب به هور العظیم ریختیم. امسال آخرین رقمی که وزیر نیرو گفت یک میلیارد و سیصد میلیون متر مکعب آب به هورالعظیم ریختیم. میشد کار دیگری هم کرد؟ بعضیها میگویند حالا که خوزستان خاک شده به فکر افتاده اید؟ نه بابا! ما از سال 92 به فکر بودیم. ما گروه ملی مبارزه با ریز گرد را در سال 92 تشکیل دادیم. ما برای اینکه به هور العظیم آب بیندازیم از سال92 تصمیم گرفتیم. شما ببینید اگر نشده بود چه میشد؟ اگر از هور العظیم هم خاک بلند میشد، اهواز چه وضعی داشت؟
باید به فکر آینده باشیم، باید برنامه ریزی کنیم برای صحت، سلامت و زندگی خوب مردم و همه باید دست به دست هم دهیم. این کار شدنی است. اگر امید، نشاط و اعتماد، این سه را در این کشور حفظ کنیم، از همه پیچها و مشکلات به حول و قوه الهی عبور خواهیم کرد. اعتماد ما به حق است. اتکال ما به خداوند است. پیروی ما از خاندان رسالت، فاطمه اطهر(س) و ائمه هدی است. مردم ما خوب و باوفا هستند. انشاءالله با وحدت، انسجام و فداکاری مسیرمان را به سمت توسعه کامل کشور پیش خواهیم برد؛ به حول و قوه الهی.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته