زندگی سخت و آسان در سایة صنعت و پیشرفت علمی / ناسازگاری جسم و روح انسان با اوضاع ماشینی دنیای امروز/ صنعت و فناوری تسهیلکنندة راههای تشخیص و درمان بیماریها / اولویت پیشگیری بر درمان / تقدم واژگانی بهداشت بر درمان / آمادگی دولت برای کمک به بخش بهداشت/ اولویت بهداشت و درمان برای دولت / توجه دولت به بهداشت در بودجه سال 93/ لزوم توجه پزشک به روحیه بیمار/ دغدغههای یک بیمار/ کاهش دغدغههای بیمار/ اهمیت نوع رفتار پزشک با بیمار/ اهمیت حکیم بودن / شهامت و شجاعت بیشتر، لازمة کار پزشکی / شهامت و شجاعت از شاخصههای اخلاق پزشکی/ تجویز دارو به مقدار نیاز ضرورت / لزوم توازن بین کیفیت و کمیت در کار پزشکی / آغاز بهداشت و درمان از روستا/ ظرفیت، قابلیت و مبقولیت پزشکی کشور در میان مرد/ پیشرفتهای قابل ملاحظه پزشکی ایران / تبدیل ایران به گردشگری سلامت / حضور چشمگیر بیدریغ پزشکان در دفاع مقدس/ فضاسازیها و جار وجنجالهای بیمورد در خصوص جامعة شریف بهداشت و درمان کشور / اختصاص بخشی از درآمد ناشی از هدفمندی یارانهها به بخش سلامت/
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
بسیار خوشحالم که امروز در جمع عزیزانی هستم که مسئولیت بسیار سنگینی را بر دوش دارید. شما مسئولیت آموزش، تعلیم و تربیت جوانان با استعداد و برومند این کشور را برای خدمات بسیار مهم بهداشتی و درمانی به مردمِ بسیار شایسته، خوب و عزیز کشورمان بر عهده دارید. اوضاع امروز جهانی و پیشرفتهای علمی برای شما تسهیلاتی را به وجود آورده و همچنین مشکلاتی را هم ایجاد کرده است. صنعت و پیشرفت علمی دنیای امروز همزمان زندگی را سخت و آسان کرده است.
اساساً بدن و روح ما با اوضاع زندگی ماشینی دنیای امروز سازگار نیست و این، کار شما را دشوار کرده است. از این نظر که در وضعیت صنعتی، بدن و روح سالم بماند و بتواند درست انجام وظیفه کند.
نمیتوان با بدن و روح ناسالم خدمتگزار خوبی برای خود، خانواده، جامعه و کشور بود. از طرفی، علم و پیشرفت تکنولوژی هم کار شما را آسان کرده است. بههرحال، راههایی که امروزه برای تشخیص بیماری در دسترس است، با دیروز بسیار متفاوت است. امروز فناوری و صنعت به کمک شما آمده و از طرق مختلف تشخیص و درمان را آسان کرده است. صنعت و فناوری امروز به کمک شما آمده تا بیماریها را درمان کنید و این با اوضاع دیروز بسیار متفاوت است. در عین حال همة این مسائل تشخیص و درمان، مشکلاتی را هم ایجاد میکند؛ یعنی آثار جانبی دارد.
داروهای شیمیایی علاوه بر اینکه درمان میکند، بیمار هم میکند. آثار جانبی دارد که باید فکر کنیم چگونه آثار جانبیاش را از بین ببریم. بیتردید، همة ما میدانیم که باید پیشگیری کنیم و به درمان نرسیم. برای همین گفتند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و اولین بخش آن همان بهداشت است. چگونه نیاز پیدا نکنیم که برای درمان خدمت پزشک برسیم؟ چه کار کنیم تا این بدن سالم بماند و بتواند مقاومت کند؟ به هر حال، بیماری و انواع میکربها و ویروسها وجود دارند و بدن قوی و سالم است که میتواند مقاومت کند.
برای اینکه در زمینة بهداشت فعال شویم این وزارتخانه به تنهایی قادر نیست چنین بار سنگینی را بر دوش بگیرد. بخشی از بهداشت بر دوش این وزارتخانه است و بخشی دیگر هم بر عهدة نهادها و سازمانهایی است که بر مواد غذایی نظارت میکنند؛ همچنین همة آنهایی که برای استاندارد سازی صنایع غذایی تلاش میکنند.
پس اولین قدم ما بحث بهداشت است؛ دولت در این زمینه آماده است که تمام تلاشش را به کار بگیرد. باید همه تلاش کنیم که در زمینة بهداشت موفق شویم و اگر نتوانستیم، به سمت درمان حرکت کنیم. البته طبیعی است که هر مقدار هم در زمینة بهداشت تلاش کنیم، به درمان نیاز داریم، اما هر مقدار سرمایهگذاری در بهداشت بیشتر شود، مسلماً سرمایهگذاری در درمان کمتر و جامعه ما سالمتر و مشکلات این بخش هم به تدریج کم و کمتر خواهد شد.
بههرحال، تنها بحث بهداشت نیست و باید همة ابزار و وسایلی را که سبب میشود یک انسان سالم به انسان بیمار تبدیل شود در نظر گرفت. جادههای کشور و صنعت اتومبیل هم اگر شایسته نباشد، برای همه دردسر ایجاد میکند و سبب بروز تصادف و مجروح شدن هموطنان ما میگردد. شخصی که فوت میکند مسئلهای برای خانواده و بازماندگان ایجاد میشود و فردی که مجروح میشود، به بیمارستان میآید و این سرآغازی است برای مشکلاتی که در زمینة درمان به وجود میآورد. ما در بخش اول باید تلاش کنیم تا مردم ما نیازمند به درمان نشوند. این بخش اول کار است و دولت برای این بخش آمادگی دارد.
اینکه میگویم دولت آمادگی دارد، معنایش این نیست که منابع لازم در اختیار دولت است، اما در عین حال دولت بهداشت و درمان را جزو اولویتهای خود میداند. بودجة سال 13۹۳ هم از این حکایت دارد و میبینید که دولت توجه ویژهای به بخش سلامت داشته است. اگر زنده ماندیم، در بودجة سال بعد هم خواهید دید. در بحث یارانه هم که قدم دومش آغاز میشود، باز هم شما مشاهده خواهید کرد که سلامت جزو اولویتهای این دولت است و خواهد بود.
البته شما کار سنگینتری بر دوش دارید. شما نمیخواهید [صرفاً] یک پزشک را تربیت کنید؛ پزشکی که بیماری را تشخیص دهد و راه علاج او را هم بداند و ارائه کند. ما پزشکی میخواهیم که یک قدم بالاتر باشد و مردم نیز همین انتظار را دارند. مردم وقتی به پزشک مراجعه میکنند برای آن نیست که فقط آن بیماری خاص را درمان کند. اول از پزشک روحیه میخواهند.
نحوة برخورد پزشک با مردم، بسیار مهم است. فردی که بیمار میشود، دغدغههای خاص خودش را دارد. اولین دغدغهاش این است که بیماریاش تا چه حد و تا کجاست و آیا درمان میشود؟ آیا به سادگی درمان میشود؟ و چه قدر طول میکشد؟ و چه مقدار مخارج دارد؟ و بعد هم دغدغههای دیگر دارد؛ دغدغه برای خانوادهاش یا اگر بیمار فرزند است، برای پدر و مادرش و اگر پدر و مادر است، برای فرزندانش.
اولین قدم پزشک این است که باید از لحاظ روحی و روانی، دغدغههای بیمار را کاهش بدهد. خیلی مهم است که چگونه با مردم برخورد کنیم و با چه چهرهای با مردم برخورد کنیم. با روی گشاده، نمیگویم با ادب و احترام، چون همة پزشکان ما مؤدب هستند، اما هر مقدار کرامت به بیمار بیشتر شود و هر قدر شما در برابر بیمار متواضعتر باشید، بدانید که به درمان کمک کردهاید.
درمان از همین جا شروع میشود؛ درمان از نسخه شروع نمیشود. درمان از برخورد شما آغاز میشود. در خارج وقتی طرف به عنوان مسئول بیهوشی به اتاق عمل میآید، اول با بیمار حرف میزند و میگوید من مسئول بیهوشی شما هستم و نگران نباش و مسئلهای نیست. البته در ایران هم قاعدتاً همینطور است. خود این حرف زدن در به هوش آمدن بیمار مؤثر است. مهم است که بیمار با چه وضعیتی بیهوش میشود؛ در نظر بگیرید چهره توأم با رحمت متخصص بیهوشی که به بیمار قول و اطمینان داده که مسئلهای نیست، را با خدای ناکرده چهرهای که با اخلاق نامتناسب بوده و با کرامت انسان سازگار نیست. یادمان باشد که بیمار ما برادر، خواهر، یا فرزند ماست و این خیلی مهم است.
یک جراح وقتی باند را باز میکند و خودش پا، دست و زانوی مریض را شستشو میدهد، مهم است. ممکن است بگویید اصلاً وقت این کارها نیست. کار زیاد است و متخصص کم داریم، اما اینها خیلی وقت نمیبرد، نوع رفتار ما با مردم بسیار مهم است.
من از شما خواهش میکنم، شما بزرگان و فرهیختگان این کشور هستید و میخواهید افرادی را تربیت کنید که سلامت جامعة ما را تضمین کنند. دلم میخواهد به شما بگویم به جای پزشک، حکیم تربیت کنیم. همانی که در قدیم میگفتند. ما علاوه بر تشخیص و درمان، حکمت میخواهیم. حکیم بودن و برخورد با مردم و حفظ کرامت آنها بسیار مهم است.
اخلاق پزشکی از همینجا آغاز میشود. یک بار دیگر هم در سخنرانیام گفتهام. پزشکان ما باید شهامت و شجاعت بیشتری به خرج دهند و این مهم است. بیمار ممکن است از شما تقاضا داشته باشد و بگوید آقای دکتر عکس و «امآرآی» یا «اسکن» برای من بنویسید، ممکن است بخواهد و اصرار کند. شما هم بگویید اگر من ننویسم میرود سراغ پزشکی دیگر. اما واقعاً اگر پزشک تشخیص دهد که لازم نیست، نباید بنویسد. این با اخلاق پزشکی سازگار نیست. بحث مخارج و پول نیست، بحث این است که این پزشک سلامت او را در معرض خطر قرار داده است.
شهامت و شجاعت یکی از ویژگیهای اخلاق پزشکی است، حکیم یعنی همین. حکیم باید به بیمار بگوید که تو به این کار نیاز نداری و این برای تو مضر است و من برای تو نمینویسم و البته به تو اطمینان میدهم.
امان از این نسخه که بعضیها فکر میکنند باید تا پایین پر شود. این ورقة امتحان نیست که پر شود. در دانشگاه که بودیم، بعضی از استادها به استاد وجبی معروف بودند. میگفتند باید زیاد بنویسی تا خوب نمره بدهند. انشاءالله که این برای رژیم گذشته بوده و حالا استاد وجبی نداریم.
باید دارو به مقدار ضرورت تجویز شود. این جزو اخلاق پزشکی است. شما به من بگویید مصرف داروی ما نسبت به متوسط جهانی چه قدر است؟ آمار به ما میگوید دو برابر. چرا؟ ما اگر میخواهیم کشورمان را خودکفا و خود اتکا کنیم، راهش این است که در نوشتن نسخه و تجویز دارو به مقدار ضرورت، اکتفا کنیم. پس شما مسئولیت سنگینی به عنوان استادان و رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی برای اینکه این جوانان خوب تربیت بشوند، بر عهده دارید.
کمیت و کیفیت و رشتههای مختلف و ضرورتهای ما، همة اینها بر دوش شماست که این تعادل و توازن را برقرار کنید. باید کاری کنیم که بیمار ما هر کجا هست، با کوتاهترین سفر درمان شود؛ از روستا تا تهران، پس بخش کجاست، خود روستا کجاست؟ شهرستان و استانش کجاست؟ چرا از روستا مستقیم به تهران منتقل شود؟
بار سفر را برای بیمارانمان کوتاه و تعادل و توازن را در کشور برقرار کنیم. باید بهداشت و درمان از روستا آغاز شود و اگر ضرورت بود، به بخش و شهرستان و در موارد نادر و اندکی هم به استان و درصد بسیار کمی هم به تهران، منتقل شوند. البته شما ممکن است از امکانات پزشکی، بهداشتی و شرایط ما در سراسر کشور با منابعی که در اختیار داریم بگویید. وزیر شما به اندازة کافی در هیئت دولت مرتب با رئیس جمهور صحبت میکند و دردها و کمبودها را میگوید. خوشحالم وزیری داریم که گاهی عصبانیتش خیلی ارزشمند است. البته این وزیر شما هیچ وقت داد نزده، اما دادش هم ارزشمند است. آن کسی که برای حل معضل کشور از همة وجودش استفاده میکند، ارزشمند است. من خوشحالم وزیری بر سر این وزارتخانه آمده که دردآشنا، باشهامت و پیگیر است و مرتب مسائل را با دلسوزی دنبال میکند.
ما هم انشاءالله در حد توانمان کمک خواهیم کرد. انشاءالله در همین اسفندماه قدمهایی برمیداریم در حدی که دولت توان دارد. آقای دکتر هاشمی میداند که سلامت به عنوان یکی از اولویتهای مهم این دولت و شخص رئیسجمهور است. انشاءالله به جایی برسیم که وقتی بیمار وارد بیمارستان شد، به او نگویند برو فلان خیابان دارو یا نخ جراحی و وسایل تهیه کن. ما باید این مشکل را به حول و قوة الهی حل کنیم. به ظاهر کوهی از مشکلات پیش چشم میآید، اما با اراده، تصمیم، همکاری و دست به دست هم دادن این کوه به کاه تبدیل خواهد شد.
کشور ما از لحاظ پزشکی، ظرفیت، قابلیت و مقبولیت خوبی در میان مردم دارد. مردم ما دنبال این نیستند که اگر بیمار میشوند، فوری بلیت هواپیما بگیرند. این خیلی مهم است. قبلاً اینطور بود. مخصوصاً وقتی نیاز به جراحی سخت داشتند. عمل پیوند که در ایران خیلی کم بود و در دنیا هم کم بود. امروز کسی دنبال بلیت هواپیما نیست. حتی اگر از استان به تهران بیاید، میگوییم چرا؟ همة بحث این است که چطور خودش را به تهران برساند. قدیم به دنبال این بود که خودش را به خارج برساند. این را باید حل کنیم.
این به معنای مقبولیت پزشکی ماست. پیشرفتها بسیار قابل ملاحظه است. متخصص این رشته نیستم، اما بسیاری از متخصصانی را که به ایران سفر کردند و به کنگرهها یا بیمارستانها آمدهاند، همه از پزشکی ایران تجلیل و تعریف میکنند. هیچ کس هم چیزی نگوید ما با چشمانمان میگوییم. به هر حال بیمار دارد درمان میشود. ما خودمان با چشم میبینیم که طرف سالم است و زندگی میکند. در دولت کسی را داریم که سالهاست پیوند کلیه داشته و الان فعال است. اینها را خودمان میبینیم و نیازی نیست کسی بگوید. عیان است و با چشم میبینیم.
وظیفة امروز ما تبدیل کردن ایران به مقصد «گردشگری سلامت» است.
این مقبولیت فقط در داخل کشور نیست؛ در منطقه و در سطح جهان هم هست. اگر چنین است، پس ما میتوانیم بیماران خارجی را هم در بخشی از خدمات درمانیمان جذب کنیم؛ یعنی گردشگری سلامت.
بخشی از این منابعی که باید تهیه شود، با برنامهریزی تهیه خواهد شد. کشورهای اطراف و منطقه برای ما خیلی مهم است. یک زمانی شیراز برای کشورهای منطقه به عنوان قطب پزشکی بود؛ مخصوصاً در زمینة چشمپزشکی. همه میگفتند برویم شیراز. باید برگردیم به آن دورانی که همه بگویند ایران. میتوانیم در مناطق آزاد فعالیت کنیم و حتی نیازی به چیزی نباشد و به راحتی بیمار بیاید و برود، اما برای همه به راحتی میتوانیم در مناطق آزاد تجهیزاتی را به وجود بیاوریم که بیمار خارجی نیاز به ویزا نداشته باشد و به راحتی بیاید و برود و او را درمان کنیم. گردشگری سلامت جزو وظایفی است که امروز بر دوش داریم و باید فعالش کنیم.
آقای دکتر هاشمی ما را به حال و هوای جبهه برد. واقعاً در دوران دفاع مقدس، بخش پزشکی و درمان ما خدمات بسیار شایستهای را انجام دادند.
پزشکان و جراحانی که در این راه شهید شدند و چه آنهایی که هنوز هستند، خیلی ارزشمندند. در «عملیات بدر» بیمارستان تقریباً با خط مقدم ۱۰ کیلومتر فاصله داشت. بیمارستانی بود که در آن جراحی میشد و اتاق عمل داشت. واقعاً پزشکان با شهامت ایستادند. میدانستند آنجا گلوله توپ و خمپاره است و بیمارستان را تهدید میکند. اما جراحان و پزشکان ما ایستادگی و مقاومت کردند. ما در برابر همة آنها سر فرود میآوریم و امروز چه پزشکان دلسوزی هستند.
پزشکی را در تهران میشناسم که جز مخارج روزانهاش، کل درآمدش را به فقرا میدهد. این خیلی مهم و ارزشمند است. ما افراد بسیار باشخصیتی داریم، دنبال فردی که دستمزد زیادی گرفته نباشیم و در همه روزنامهها و مجلات علیه جامعة شریف بهداشت و درمان کشور که جامعهای بزرگ، مهم، فرهیخته، خدوم و ایثارگر است، فضاسازی نکنیم. حالا یکی دو نفر تخلف کردهاند که در همة قشرها و گروهها داریم که از مسیر اخلاق فاصله میگیرند. حالا اینکه تقصیر ما یا آنهاست، بحث دیگری است. این جامعة بزرگ و فرهیخته را ببینیم. این جامعهای که در زمان دفاع مقدس ایثار کرده و امروز هم ایثارگر است و فداکاری میکند. خیلی از افراد را سراغ داریم که میتوانند از ایران بروند و درآمدی چند برابر داشته باشند، اما ماندهاند و میمانند و این بسیار ارزشمند و مهم است.
ما آن ایثار را باز میخواهیم، من به آقای دکتر هاشمی گفتم بیمارستانهایی را در استان تهران و شهرستانها اختصاص بدهیم به اینکه در ساعتی پزشکها داوطلبانه آنجا خدمت کنند. در طول هفته طبق روال کار کنند، اما در هفته نصف روز، یک ساعت یا دو ساعت برای آنجا وقت بگذارد و بگوید این دو ساعت را میخواهم مجانی کار کنم. آن روحیة جهادی و صفا را به جامعه برگردانیم. جامعه ما ببیند و بشناسد. ما پزشکان خدوم، ایثارگر و فداکاری داریم که ایثار و تلاش میکنند.
کمبودها و مشکلات هست و ما این کمبودها را برطرف خواهیم کرد. من نمیخواهم چیزی را که صد در صد نیست قول بدهم، اما تقریباً برای من روشن است که سال آینده این موقع، وضع سلامت ما به کلی متفاوت خواهد شد. نه اینکه به وضع مطلوب برسیم. خدمات بسیار زیادی در این چند سال انجام شده و تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله داریم، اما حتماً چند گام تا سال آینده بر خواهیم داشت. این کار را خواهیم کرد. در زمینة یارانه مرحلة بعد که در سال آینده آغاز میشود، حتماً بخشی از درآمدی را که در بخش هدفمندی یارانهها به دست میآوریم، به سلامت اختصاص میدهیم و حتماً تلاش میکنیم سهم مردم در درمان قدم به قدم کاهش پیدا کند، البته ممکن است تا رسیدن به آن نقطة مطلوب چند سال طول بکشد، اما قدمهای اولیه را انشاءالله و به حول قوة الهی برمیداریم. دولت در بخش سلامت مصمم است.
شک ندارم مسئولان وزارتخانه، رؤسای دانشگاهها و استادان و همة آنهایی که دستاندرکار هستند، در بخش خدمات بهداشتی یا درمانی مصمماند. دست به دست هم میدهیم و انشاءالله این کاروان را به مقصدی میرسانیم که مورد رضایت خداوند و مردم عزیز و خوب کشورمان باشد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته.