تجارت در آیات و روایات اسلامی/ ماه رمضان، ماه ایستادگی و صبر/ ایمان بدون صبر به مثابه پیکر بیسر/ ضرورت تحمل و موارد در برابر افکار و اندیشههای مخالف/ بهبود اوضاع کشور، فلسفة انتخابات/ هدف ارسال ادیان و انبیاء مردم و هدایت آنان/ تعبیر مرحوم مدرس دربارة خدمت به مردم و نوکری آنان/ مفهوم واژة تجارت/ مصرف متعادل و معقول، اساس اقتصاد/ کاهش تصدیگریهای دولت/ واگذاری اقتصاد به مردم طبق سیاستهای اصل 44/ اجرای درست اصل 44، یک انقلاب اقتصادی/ خصوصی سازیهای واقعی در دولت یازدهم/ ضرورت تقویت بخش خصوصی/ ضعف بخش خصوصی در صادرات محصولات کشاورزی/ ضرورت ایجاد امنیت در بخش خصوصی / مشکلات بانکها در ارائه تسهیلات/ تقویت بانکها در دولت یازدهم/ اصلاح امور بانکی یکی از کارهای اساسی دولت دوازدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین و صحبه المنتجبین
بسیار خوشحالم که در روز اصناف و در شب های پایانی ماه رحمت و غفران الهی در خدمت فعالان اقتصادی هستیم.
البته در دین مبین اسلام و فرهنگ ما کلمه تجارت معنای بسیار وسیع و گسترده ای دارد. اولین تجارت ما تجارت با خداست و آن آیه شریفه – البته آیات متعددی در قرآن داریم – یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون ، و ادامهاش: یغفر لکم ذنوبکم ... اولین تجارتی که خداوند برای ما تبیین میکند، این است که با خداوند معامله کنیم؛ هر داد و ستد و بده و بستانی به معنای تجارت است و خداوند است که با بیان بسیار نرمی میفرماید، میبینید تعبیر قرآن چیست، میگوید: هل ادلکم؛ خدایی که خالق جهان، خالق ماست، ما در برابر او چیزی نیستیم؛ با کلمه هل (آیا) میپرسد که من این کار را بکنم؟ هل ادلکم؛ چه احترامی به انسان و بشر میکند. آیا میخواهید که من شما را دلالت کنم به یک تجارت که تنجیکم من عذاب الیم؛ آن تجارتی که نجات بخش شما از هر عذاب و درد و رنجی است.
بنابراین تجارت هم معنای گسترده ای دارد و هم کلمه ای است که در فرهنگ قرآنی ما و روایات ما آمده و در ماه مبارک رمضان هم تمرین ما، تمرین تحمل است؛ تمرین استقامت است؛ تمرین ایستادگی است؛ همه رمضان صبر است، چیزی جز این نیست؛ واستعینوا بالصبر و الصلوه .
ماه رمضان تمرین صبراست، تمرین ایستادگی است؛ یعنی آدم از میدان با فشار و مشکلات و معضلاتی که وجود دارد قهر نکند، کنار نکشد، بایستد، مقاوم باشد، ایستادگی بکند. حالا آن بیان مولای ما امیرالمؤمنین که فرمود: و علیکم بالصبرفان الصبر من الایمان کالرأس من الجسد لاخیر فی جسد لارأس معه و لافی ایمان لاصبر معه؛ ایمان بدون صبر مثل جثهای و بدنی میماند که سر نداشته باشد، تعبیر خیلی بلندی است؛ یعنی همه چیز از ایستادگی و صبر و مقاومت و تحمل است.
اینکه در جامعه بین ما شکاف ایجاد میشود، بین ما فاصله ایجاد میشود - البته تنازع و درگیری و... ان شاء الله هیچ وقت نبوده و نخواهد بود – به خاطر کم تحملی است. یکی از آن جاهایی که صبر هست، صبر در برابر اندیشه مخالف است. دل ما میخواهد همان طور که خودمان میخواهیم، همان طور که خودمان فکر میکنیم و فکر میکنیم که همه بشر باید طوری فکر کند که ما به دنبال آن هستیم. با اینکه فرهنگ دین مبین ما این نیست؛ فمن اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و ما انت علیهم بوکیل ؛ خداوند به پیغمبر میگوید: تو وکیل نیستی، تو کسی نیستی که بالا سر مردم باشی و بخواهی امر و نهی کنی، تو راه هدایت را به مردم بگو، خودشان میدانند، یک کسی هدایت شد به نفع خودش است، هدایت نشد به ضرر خودش است؛ و ما انت علیهم بوکیل.
ما فکر میکنیم که بالا سر مردم فرمان میدهیم و مردم هم مجری فرماناند، این طور نیست. خود پیغمبر هم این چنین نبود،خود مولا امیرالمومنین هم این چنین نبود. میدان باید میدان تحمل باشد، همدیگر را تحمل کنیم، همدیگر را بپذیریم، به رسمیت بشناسیم. افکار مختلف، ایدههای مختلف و سلیقههای مختلف وجود دارد. با هم مشارکت کنیم، همدیگر را یاری کنیم، همدیگر را کمک کنیم.
برای چه پای صندوق انتخابات آمدیم؟ برای چه این همه شور در کشور ما به وجود آمد؟ برای آینده ملت، بحث این نبود که این آقا یا آن آقا انتخاب بشود، بحث این بود که شرایط کشور ما بهتر بشود. اصلاً خود اسلام برای چه آمده است؟ اصلاً ما فکر میکنیم مردم یک طرف هستند، نعوذ بالله خداوند یک طرف دیگر است. اصلاً این طور نیست. خداوند دین و پیغمبرش را برای همه مردم فرو فرستاده، شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ، برای چه؟ هدی للناس. اصلاً این قرآن را برای هدایت مردم نازل کردیم؛ هدایت مردم. پیامبران و انبیاء آمدند برای خدمت به مردم، برای نجات مردم، برای اینکه مردم را در مسیر حق قرار بدهند.
خداوند مرحوم مدرس را رحمت کند، یک وقتی در مجلس گفته بود که همه باید نوکر باشند، بعد یکی از نمایندهها گفته بود نه آقا این طور نیست، مرحوم مدرس میگوید حالا آن طور که من میفهمم خداوند انبیاء خودش را هم نازل کرد و فرو فرستاد و نبی و رسول کرد و به آنها مسئولیت داد برای نوکری مردم؛ حالا تعبیر شهید مرحوم مدرس است.
همه برای خدمت مردم آمده ایم. اگر نهایت امر را مردم بدانیم، آن وقت تولید، توزیع، تجارت، اصناف و تلاش ما در نهایت خدمت به مردم میشود. اگر آن شد درست میشود. نهایت خدمت به مردم [است] ؛ البته در تجارت سود است. در لغت عربی وقتی تجارت را معنی میکنند میگویند البیع و الشراء للربع؛ تجارت یعنی معامله و داد و ستد برای رسیدن به سود. بله! همه دنبال سودی هستند، اگر سود نباشد حرکت ایجاد نمیشود. مصرف حرکت اولی است، اگر مصرف نباشد که هیچ چیز نیست.
البته ما فکر میکنیم مصرف، کلمه بدی است؛ البته بجا و به اندازه که ضروری است، اگر مصرف نباشد چه میشود؟ اگر مواد غذایی مصرف نشود، بشر میتواند زندگی کند؟ اگر پوشاک نباشد، بشر میتواند در برابر سرما و گرما بایستد؟ اصل مصرف که خوب است، منتها اسراف و تبذیر آن بد است. آن وقت خود کلمۀ مصرف بد شده؛ یعنی ما فکر میکنیم یک چیز منفی است، نه، مصرف متعادل معقول، اساس اقتصاد است. اگر مصرف نباشد، اقتصاد تکان نمیخورد و اگر تجارت و توزیع نباشد، تولید به حرکت در نمیآید. خیلی خوب، جنس را تولید کرد و آنجا گذاشت، چه میشود؟ این جنس باید به بازار مصرف بیاید. چه کسی باید این را در بازار مصرف بیاورد و به مردم عرضه بکند؟ پس همه اینها پایههای اصلی برای حرکت اقتصادی در جامعه ماست.
البته در حرکت اقتصادی دولت وظایفی را بر دوش دارد. این حرف درست است که دولت در غیر امور لازم باید تصدی گری را کنار بگذارد. از اول دولت یازدهم، وقتی وزرا اول میآیند و با آنها صحبت میکنیم همه قول میدهند، بعد که وسط کار میآیند ظاهرا آن تصدی گری لذتبخش میشود، بعد دیگر هرچه به آنها میگوییم بهانهای و دلیلی میآورند، حالا گاهی ممکن است دلیل هم درست باشد، من نمیخواهم بگویم همه جا نادرست است.
آن سیاستهای اصل 44 برای چه بود؟ برای این بود که ما اقتصاد را به مردم واگذار کنیم، دولت دست بکشد، ما چه کار کردیم؟ یک دولت بیتفنگ بود، برداشتیم آنها را به دولت با تفنگ دادیم؛ این اقتصاد شد؟ این خصوصی سازی شد؟ این درست شد؟ آن دولت تازه تفنگ هم نداشت، از آن میترسیدند، حالا داده ایم به یک دولتی که هم تفنگ دارد، هم رسانه دارد، همه چیز دارد. دیگر کسی جرئت نمیکند با اینها رقابت کند [تشویق حضار].
وقتی سیاستهای اصل 44 تدوین شد مقام معظم رهبری همه مسئولین کشور را دعوت فرموده بودند، ما هم در آن زمان در خدمت ایشان بودیم. ایشان فرمود: این سیاستهای کلی اصل 44 باید یک انقلاب اقتصادی باشد، درست هم میفرمود. اگر سیاستهای اصل 44 دقیق اجرا میشد واقعاً یک انقلابی میشد، یک تحول بزرگی میشد.
البته در دولت یازدهم تلاش ما بر این شده که واگذاریها و خصوصی سازیها واقعی باشد. آماری که همین اخیراً وزیر اقتصاد به من داده، میگوید همه واگذاریهای دولت یازدهم درست و به بخش خصوصی واقعی بوده، حالا ممکن است درصدی هم بالا و پایین باشد، ولی واگذاریهای دولت قبل به بخش واقعی خصوصی، طبق این آمار در گزارش اخیر حداکثر 13 درصد است، کمتر از این هم در آمارهای قبلی دیدیم، حالا 13 درصد، 14 درصد، 15 درصد، خیلی کم است.
این حرف درست است، ما باید اقتصاد را جز در موارد ضروری و آنجا که ضرورتی دارد، واگذار کنیم، جزو موارد تصدی گری نیست، که دولت بر عهده بگیرد. البته دولت وظایفی را در برابر بخش خصوصی بر عهده دارد.
حالا خوبی سخنرانی قبل از افطار این است که کوتاه است و موقع اذان خود به خود ما باید صحبت مان را قطع کنیم و ان شاء الله برای نماز و افطار برویم.
در زمینه بخش خصوصی، ما باید بخش خصوصی را تقویت کنیم. همیشه در ذهن من بود که بخش خصوصی ما ضعیف است. اما در این دو سال اخیر برای من دیگر آشکار شد؛ یعنی ما فضا را برای صادرات باز کردیم. فضای بسیار خوبی در روسیه و چند کشور دیگر برای صادرات باز کردیم، دیدیم نمیتوانیم صادر کنیم، نداریم، اصلاً تاجر قوی نداریم. حالا ما در این سالها چه کار کردیم و چه بلایی سر تجار آوردیم که نیستند یا جرئت نمیکنند.
من محصولات زراعی را مثال میزنم. ما تاجری نداریم که محصولات زراعی موجود ما را درست بتواند بسته بندی کند و به موقع برساند. یک ماه میرساند، ماه بعد مشکل پیش میآید؛ این طور که نمیشود. ما که صادرات ساعتی، لحظه ای و ادواری نداریم. صادرات باید استمرار و ثبات داشته باشد. اصلاً مردم آن کشور، نه دولت و تجار، باید بدانند هر وقت به مغازه رفتند فلان جنس با فلان برند و آرم، باید موجود باشد. والا اگر دو بار رفت و آن برند نبود، برند بعدی را انتخاب میکند و دیگر نمیآید. این مشتری از دست میرود. ما ثبات مشتری و بازار ثابت میخواهیم.
یک مورد ما موفق بودیم، یک تاجری که آن طرف در روسیه تشکیلات داشت، آشنا بود، خودش انبار داشت، تجارت خانه داشت، با این طرف وصل شد، حرکت خوبی در آن بخش به وجود آمد. اما مشکل داریم.
باید اقتصاد به بخش خصوصی واگذار شود، این درست است. باید همه به بخش خصوصی امنیت بدهیم؛ دولت، قوه قضاییه، قوه مقننه و همه به بخش خصوصی امنیت بدهیم. امنیت فقط با داعش به خطر نمیافتد، خود ما یعنی دولت هم میتواند هر روز یک آیین نامه وضع کند و آرامش بازار را به هم بریزد. خود مجلس میتواند امنیت را به هم بزند، خود قوه قضائیه میتواند امنیت را به هم بزند و اینها میتوانند امنیت هم بیافرینند.
ما باید همه دست به دست هم بدهیم و یک امنیت واقعی را در جامعه ایجاد بکنیم و بعد هم تسهیلات بدهیم و به بخش خصوصی کمک کنیم.
اشاره شد که ما واقعاً در تسهیلات مشکل داریم. بانکهای ما تا حدی در سال گذشته در بخش هایی خوب آمدند، کمک کردند، ولی مشکلات بانکهای ما زیاد است. ما هم خیلی تلاش کردیم. در دولت یازدهم برای اولین بار سرمایه بانکهای دولتی را به دو برابر افزایش دادیم، کار بسیار مهمی بود، بی سابقه بود، بانکها را تقویت کردیم ولی بانکهای ما مشکل زیاد دارند.
یکی از اصلی ترین کارهای دولت دوازدهم اصلاح امور بانکی خواهد بود. حتماً این را دنبال میکنیم. میدانیم بخشی از مشکلات اقتصاد ما در تولید، در صادرات و در توزیع، بانکهای ما هستند، که ان شاء الله همه باید تلاش کنیم تا بتوانیم رونق واقعی را به وجود بیاوریم.
این دعاهایی است که در شبهای آخر ماه رمضان میخوانیم: و ارزقنی فیها ذکرک و شکرک و الرغبه الیک والانابه و التوبه و التوفیق لما وفقت له محمداً و آل محمد، صلواتک علیهم اجمعین.
والسلام علیکم و رحمه الله برکاته