مطالعه و خوانش بررسیهای صورت گرفته در باب طرح توسعه سواحل مَکُران نشان میدهد حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بهطور عام و دولت بهطور خاص با توجه به تحولات یک دهه اخیر در منطقه خاورمیانه و جنوب و شرق آسیا به ماهیت ظرفیتزای توسعه سواحل مَکُران پی بردهاند؛ ازاینرو موضوعی که بیشازپیش ضرورت پرداختن به آن طی سالیان اخیر از سوی مقامات و مسئولین عالیرتبه نظام طرح شده است، نحوه مدیریت و حکمرانی این سواحل برای ایجاد سازوکارهایی است که بتواند بهطور بهینه و سریعتر نسبت به سالیان اخیر، ظرفیتهای این سواحل را بالفعل و اهداف مورد انتظار از این منطقه 700 کیلومتری را محقق سازد.
با توجه به پیچیدگیهای ناشی از انقلاب دیجیتال و تأثیر این تغییرات در مناسبات سیاستگذاری داخلی و بینالمللی و از سوی دیگر فقدان راهبرد در زمینه حکمرانی سایبری کشور، این ضرورت وجود دارد تا سلسله نشستهایی در زمینه حکمرانی فضای دیجیتال برگزار شود و این مباحث مورد بحث و گفتگو قرار گیرد تا اجماع و توافق جمعی در زمینه مفاهیم، ارزشها و الزامات این حوزه صورت گیرد.
به این منظور مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در سومین نشست با محوریت موضوع «فضای مجازی بهمثابه عرصه حکمرانی: ابزارها و الزامات» در تاریخ 31 شهریور 1399 میزبان جناب آقای دکتر روحالله هنرور مدیر گروه محترم حوزه نظام اداری در اندیشکده حکمرانی شریف و فارغالتحصیل دکترای سیستمهای اطلاعاتی مدرسه اقتصاد لندن بود.
این جلسه با حضور متخصصان حوزه حکمرانی سایبری و حکمرانی فضای مجازی و پژوهشگاهها و اندیشکدههای مختلف ازجمله «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «پژوهشکده سیاستگذاری و اندیشکده حکمرانی شریف»، «مرکز ملی فضای مجازی»، «مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت»، «مرکز همکاریها و مطالعات راهبردی بینالمللی وزارت ارتباطات» و «وزارت امور خارجه» برگزار شده است.
به این منظور مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در سومین نشست با محوریت موضوع «فضای مجازی بهمثابه عرصه حکمرانی: ابزارها و الزامات» در تاریخ 31 شهریور 1399 میزبان جناب آقای دکتر روحالله هنرور مدیر گروه محترم حوزه نظام اداری در اندیشکده حکمرانی شریف و فارغالتحصیل دکترای سیستمهای اطلاعاتی مدرسه اقتصاد لندن بود.
این جلسه با حضور متخصصان حوزه حکمرانی سایبری و حکمرانی فضای مجازی و پژوهشگاهها و اندیشکدههای مختلف ازجمله «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «پژوهشکده سیاستگذاری و اندیشکده حکمرانی شریف»، «مرکز ملی فضای مجازی»، «مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت»، «مرکز همکاریها و مطالعات راهبردی بینالمللی وزارت ارتباطات» و «وزارت امور خارجه» برگزار شده است.
با توجه به پیچیدگیهای ناشی از انقلاب دیجیتال و تأثیر این تغییرات در مناسبات سیاستگذاری داخلی و بینالمللی و از سوی دیگر فقدان راهبرد در زمینه حکمرانی سایبری کشور، این ضرورت وجود دارد تا سلسله نشستهایی در زمینه حکمرانی فضای دیجیتال برگزار شود و این مباحث مورد بحث و گفتگو قرار گیرد تا اجماع و توافق جمعی در زمینه مفاهیم، ارزشها و الزامات این حوزه صورت گیرد.
به این منظور مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در چهارمین نشست با محوریت موضوع «حکمرانی فناوری و فضای مجازی» در تاریخ 21 مهر 1399 میزبان آقای دکتر مهدی فسنقری، معاون محترم پژوهشی و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات بود.
این جلسه با حضور متخصصان حوزه حکمرانی سایبری و حکمرانی فضای مجازی و پژوهشگاهها و اندیشکدههای مختلف ازجمله «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «پژوهشکده سیاستگذاری و اندیشکده حکمرانی شریف»، «مرکز ملی فضای مجازی»، «مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت»، «مرکز همکاریها و مطالعات راهبردی بینالمللی وزارت ارتباطات» و «وزارت امور خارجه» برگزار شده است.
به این منظور مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در چهارمین نشست با محوریت موضوع «حکمرانی فناوری و فضای مجازی» در تاریخ 21 مهر 1399 میزبان آقای دکتر مهدی فسنقری، معاون محترم پژوهشی و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات بود.
این جلسه با حضور متخصصان حوزه حکمرانی سایبری و حکمرانی فضای مجازی و پژوهشگاهها و اندیشکدههای مختلف ازجمله «پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «پژوهشکده سیاستگذاری و اندیشکده حکمرانی شریف»، «مرکز ملی فضای مجازی»، «مرکز همکاریهای تحول و پیشرفت»، «مرکز همکاریها و مطالعات راهبردی بینالمللی وزارت ارتباطات» و «وزارت امور خارجه» برگزار شده است.
سلبریتی شکل مدرنشده شهرت است که در غرب و در نتیجه برخی تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ظهور یافته است. برای شناخت دقیق سلبریتیها و امور پیرامون آنها، تمرکز صِرف بر سلبریتیها کافی نیست؛ چرا که آنها تنها بخشی از یک منظومه فرهنگی به نام «فرهنگ سلبریتی» هستند. این فرهنگ دربرگیرنده سلبریتیها، مخاطبان، رسانههای واسط و ارزشها و هنجارهای متناظر است.
ازآنجاییکه فرهنگ سلبریتی ثمره تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در بستر نظام سرمایهداری مبتنی لیبرالیسم در غرب است، بین ارزشها و هنجارهای این فرهنگ با نظم سیاسی مستقر، تناقض بنیادین وجود ندارد. با این حال، در معدود مواردی که فرهنگ سلبریتی از مدار سازش با نظام اقتصادی-سیاسی عدول میکند، نظم سیاسی، به واسطه مکانیسمهایی از جمله بازار آزاد، واسطهگرها و جامعه مدنی، بهطور غیرمستقیم و نرم، با فرهنگ سلبریتی مواجه میشود.
در مقابل، فرهنگ سلبریتی در ایران نه به عنوان برونداد طبیعی تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بلکه به عنوان یک پدیده فرهنگی وارداتی، به موازات تجربه مدرنیته و ورود تکنولوژیهای ارتباطی از غرب، وارد ایران شده و تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، شکل ویژهای به خود گرفته است.
برخلاف جوامع غربی، فرهنگ سلبریتی و ارزشهای بنیادین آن، اساساً با ارزشها و هنجارهای جامعه ایران در تناقض قرار داشته است. در حضور این تناقض جدی و در غیاب مکانیسمهای واسط، همواره نظامهای سیاسی در ایران، گرایش به مواجهه مستقیم و سخت با فرهنگ سلبریتی داشتهاند.
ازآنجاییکه فرهنگ سلبریتی ثمره تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در بستر نظام سرمایهداری مبتنی لیبرالیسم در غرب است، بین ارزشها و هنجارهای این فرهنگ با نظم سیاسی مستقر، تناقض بنیادین وجود ندارد. با این حال، در معدود مواردی که فرهنگ سلبریتی از مدار سازش با نظام اقتصادی-سیاسی عدول میکند، نظم سیاسی، به واسطه مکانیسمهایی از جمله بازار آزاد، واسطهگرها و جامعه مدنی، بهطور غیرمستقیم و نرم، با فرهنگ سلبریتی مواجه میشود.
در مقابل، فرهنگ سلبریتی در ایران نه به عنوان برونداد طبیعی تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بلکه به عنوان یک پدیده فرهنگی وارداتی، به موازات تجربه مدرنیته و ورود تکنولوژیهای ارتباطی از غرب، وارد ایران شده و تحت تأثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، شکل ویژهای به خود گرفته است.
برخلاف جوامع غربی، فرهنگ سلبریتی و ارزشهای بنیادین آن، اساساً با ارزشها و هنجارهای جامعه ایران در تناقض قرار داشته است. در حضور این تناقض جدی و در غیاب مکانیسمهای واسط، همواره نظامهای سیاسی در ایران، گرایش به مواجهه مستقیم و سخت با فرهنگ سلبریتی داشتهاند.
گزارش نشست:
«چالشهای بودجه آموزشوپرورش»
نشست تخصصی بررسی چالشهای بودجهریزی در آموزشوپرورش در تاریخ 29 مهرماه 99 با حضور آقای غلامزاده عسگری مدیرکل دفتر برنامه، بودجه و مدیریت منابع وزارت آموزشوپرورش، آقای دکتر امیدی عضو هیئتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آقای دکتر مروی مدیر گروه اقتصاد اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف، آقای محسنی نیا کارشناس ارشد و پژوهشگر مسائل آموزشوپرورش و خانم عدل بند از سازمان برنامهوبودجه در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد.
پرسش اصلی این نشست چرایی کاستیهای بودجهای در آموزشوپرورش بود و هر یک از مدعوین به ارائه بحث در این زمینه پرداختند.
پرسش اصلی این نشست چرایی کاستیهای بودجهای در آموزشوپرورش بود و هر یک از مدعوین به ارائه بحث در این زمینه پرداختند.
تحلیل استنادی پژوهشهای ملی و بینالمللی با رویکردی به آینده ایران
حکمرانی الکترونیک
در این پژوهش سعی شده تا با تحلیل استنادی تمام پژوهشهای ملی و مقایسه آنها با پژوهشهای بینالمللی، ابعاد و حوزههای مهم حکمرانی الکترونیک که متأسفانه علیرغم اهمیت زیاد تاکنون در کشور مغفول مانده مشخص شوند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با استفاده از روش تحلیل استنادی است. جامعه آماری آن شامل 15 مقاله و 4 پایاننامه داخلی و 737 مقاله بینالمللی از 6 بانک اطلاعاتی برای مقالات داخلی و پایگاه اسکاپوس برای مقالات بینالمللی است، این پژوهش فاقد مدل نمونهگیری است به دلیل آنکه تمام مقالات بدون محدودیت زمان و حوزه پژوهش با روش تمام شماری موردبررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها، مطالعه کتابخانهای و جستجوی نظاممند در بانکهای اطلاعاتی و آنالیز ریزالت پایگاه اسکاپوس و پیادهسازی و تحلیل دادهها در نرمافزار اکسل در قالب آمار توصیفی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که درحالیکه اهمیت موضوع حکمرانی الکترونیک در سطح ملی تا حدی است که منجر به تصویب و ابلاغ لایحهای بنام حکمرانی الکترونیک در کشور شده است اما کمیت پژوهشهای انجامشده بسیار کم است و همین میزان اندک از پژوهشها هم کاملاً پراکنده و بهدوراز روندی نظاممند هستند.
خصوصیسازی در شکل ظاهری عبارت است از فرآیندی که طی آن وظایف و تأسیسات بخش دولتی در هر سطحی به بخش خصوصی انتقال داده میشود. سیاست خصوصیسازی به عنوان بخشی از یک سیاست تعدیل ساختار اقتصادی از اوایل دهه 80 میلادی از طرف تعداد معدودی کشور صنعتی به اجرا گذاشته شد و رفتهرفته به سایر کشورها سرایت پیدا کرد. هدف مشترک خصوصیسازی در کشورهای مختلف با شرایط و ویژگیهای متفاوت از جمله ایران، تقریباً چیزی جزء بهبود بخشیدن به اوضاع و شرایط اقتصادی نمیتواند باشد. از جمله صنایع بزرگی که در ایران در مالکیت و انحصار تام دولت قرار دارند، رادیو و تلویزیون هستند. این در حالی است که به استناد تجربههای تاریخی و علمی موجود در جهان ایجاد انحصار و موقعیتهای ویژه و رانتی برای شخصیتهای حقیقی یا حقوقی در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... اغلب موارد پیامدهای منفی و خسارات هنگفتی به دنبال دارد. در این پژوهش سعی گردیده که امکان تأسیس رسانههای دیداری و شنیداری خصوصی در راستای رسانه ملی و در کمک به اجرای اهداف حاکمیتی کشور در کنار رسانه ملی بررسی شود تا در ادامه ضرورت ورود بخش خصوصی به این بخش روشن شود و در پی یافتن پاسخ به این سؤال است که برای اجرای این هدف نهادهای حقوقی و حاکمیتی کشور چه قوانینی وضع کردهاند و موانع و راهکارهای حقوقی در خصوص امکانسنجی تأسیس رسانههای خصوصی چه است؟ یافتههای پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی و جمعآوری اسناد کتابخانهای نشان میدهد که راه مقابله با موج جدید تهاجم تلویزیونی، شکستن انحصار در تلویزیون و گشودن مسیر حضور بخش خصوصی و مردمی در این عرصه است تا پتانسیل بهمراتب بیشتری از شرایط فعلی به ظرفیت محدود صداوسیما برای تولید و پخش برنامهها اضافه شود.
تحلیل سیاستگذاری سینمای پس از انقلاب با تأکید بر سیاستهای بنیاد سینمایی فارابی
نظریه سینمای دولتی ایران
نظریه سینمای دولتی ایران بیانگر نحوه مواجهه دولت جمهوری اسلامی با رسانه سینماست؛ رسانهای که رهبران انقلاب از همان ابتدا با تأکید بر اهمیت آن، «تغییر فرم» آن را در حکومت اسلامی وعده دادند و خواستار نظارت و دخالت دولت در آن شدند. با تأسیس «بنیاد سینمایی فارابی» در سال 1362، این خواسته محقق و از آن تاریخ، سینمایی که دولت خواهان تولید و توزیع آن بود، با اعمال سیاستهای سینمایی فارابی و هدایت و حمایت این «بنیاد» شکل گرفت.
اکنون چهار دهه از تأسیس بنیاد سینمایی فارابی میگذرد. در این مدت، مدیران این بنیاد، هر کدام بر اساس فرهنگ سیاسی دولتی که اجازه فعالیت از آن داشته و نیز ارزشها و باورهای خود، عامل و مجری سیاستگذاریهای سینمایی بودهاند. در این پژوهش تلاش شده تا سیاستگذاریهای سینمایی «بنیاد سینمایی فارابی»، نوع سینمای مورد هدایت و حمایت بنیاد و نیز روایت سیاستگذاران سینما و مدیران فارابی در پنج دولت بعد از انقلاب، با رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش «تحلیل روایت»، در سه بخش تولید فیلم، نمایش آن و جشنواره فیلم فجر شناسایی و تحلیل شود.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد سیاستگذاران و مدیران بنیاد سینمایی فارابی از زمان تأسیس تاکنون در اندیشه تولید فیلم ایرانی و ایجاد سینمای ملی بودهاند اما هرکدام با برداشتی خاص و متفاوت از رسانه سینما و مفهوم سینمای ملی و مخاطبان آن، اقدام به سیاستگذاری در سینما و ایجاد نظام خاص تولیدوتوزیع فیلم در ایران کردهاند.
بر مبنای این تحقیق، سیاستگذاران سینمای ایران فهم یکسانی از اینکه کدام نوع سینما میتواند در خدمت مردم و انقلاب باشد، ندارند. آنها همچنین در مواجهه با منتقدان خود توافقی در تعریف مشترک از فرهنگ، ارزش، مردم، سینمای ملی و منافع ملی ندارند، ازاینرو برای اثبات حقانیت خود دائم در نزاع ارزشی با همدیگرند و هرکدام «مردم» را شاهدی بر درستی سیاستهای خود میدانند.
اکنون چهار دهه از تأسیس بنیاد سینمایی فارابی میگذرد. در این مدت، مدیران این بنیاد، هر کدام بر اساس فرهنگ سیاسی دولتی که اجازه فعالیت از آن داشته و نیز ارزشها و باورهای خود، عامل و مجری سیاستگذاریهای سینمایی بودهاند. در این پژوهش تلاش شده تا سیاستگذاریهای سینمایی «بنیاد سینمایی فارابی»، نوع سینمای مورد هدایت و حمایت بنیاد و نیز روایت سیاستگذاران سینما و مدیران فارابی در پنج دولت بعد از انقلاب، با رویکرد نهادگرایی تاریخی و روش «تحلیل روایت»، در سه بخش تولید فیلم، نمایش آن و جشنواره فیلم فجر شناسایی و تحلیل شود.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد سیاستگذاران و مدیران بنیاد سینمایی فارابی از زمان تأسیس تاکنون در اندیشه تولید فیلم ایرانی و ایجاد سینمای ملی بودهاند اما هرکدام با برداشتی خاص و متفاوت از رسانه سینما و مفهوم سینمای ملی و مخاطبان آن، اقدام به سیاستگذاری در سینما و ایجاد نظام خاص تولیدوتوزیع فیلم در ایران کردهاند.
بر مبنای این تحقیق، سیاستگذاران سینمای ایران فهم یکسانی از اینکه کدام نوع سینما میتواند در خدمت مردم و انقلاب باشد، ندارند. آنها همچنین در مواجهه با منتقدان خود توافقی در تعریف مشترک از فرهنگ، ارزش، مردم، سینمای ملی و منافع ملی ندارند، ازاینرو برای اثبات حقانیت خود دائم در نزاع ارزشی با همدیگرند و هرکدام «مردم» را شاهدی بر درستی سیاستهای خود میدانند.
پیشنویس لایحه پیشنهادی مرکز بررسیهای استراتژیک برای اداره صداوسیما منتشر میشود:
قانون خط مشی، نحوه اداره و نظارت بر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
با توجه به انتشار طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس، پیشنویس لایحه پیشنهادی مرکز بررسیهای استراتژیک منتشر میگردد.
این مقاله به بررسی امکان تغییر در آینده از طریق تغییر در ذهنیت سازندگان آن پرداخته است. بدین منظور تأثیر داستانها (به عنوان یکی از مهمترین کانالهای انتقال محتوا) بر نگرش کودکان (به عنوان یکی از اصلیترین سازندگان آینده) مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس با فرض نقش اسطورهها و استعارههای موجود در شکلگیری رویکردهای جامعه فعلی میتوان با بازتعریف داستانها و افسانهها، باعث تغییر نگرش و ذهنیت در نسل بعدی شد تا آیندهای بدیل به همراه داشته باشد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل لایهای علتها و آزمودن دو فرضیه تحقیق، روایتهای مختلف فیلم و انیمیشن از کهنروایت «زیبای خفته» که به فاصله ۵۵ سال توسط کمپانی دیزنی ساخته شده است؛ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. به نظر میرسد در روایت جدید، مفاهیم کلیدی همچون بیگانههراسی، دموکراسی، احترام به طبیعت، مفهوم عشق حقیقی، مطلقگرایی و نگرشهای قومی، نژادی و جنسیتی با رویکردی متفاوت از روایت اصلی برای کودکان ارائه شده است و از آنها به عنوان طرحوارههای نیازمند تغییر استعمال شده است. نتایج تحقیق در گام نخست در گروه کانونی و سپس با استفاده از پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که طرحوارههای کلیدی در روایت مدرنتر دچار دگرگونی شدهاند که بر اساس روش تحلیل لایهای علتها، این امر میتواند با تغییر ذهنیت در کودکان منجر به شکلگیری آیندهای متفاوت شود.